در قسمت قبل به اینجا رسیدیم که ما نباید فقط به فکر ثواب آخرت مان باشیم؛بلکه اعمال ما باید نتیجهء دنیوی هم باید داشته باشد؛مخصوصا در مورد اعمالی که از نظر شرع اسلام،واجب به حساب می آیند و ترک آنها گناه و مستلزم عذاب دنیوی و اخروی.الان میخواهم این مسئله را بیشتر موشکافی کنیم:
نماز و روزه و خمس و زکات و حجّ و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولّا و تبرّا،جزو واجبات دین ما به حساب می آیند که با فراهم بودن شرایط مخصوص به هر کدام،باید آن اعمال واجب را به جا آورد.
اما نکتهء مهم اینجاست که نمی توان هیچ عمل واجب را جایگزین عمل واجب دیگر کرد.یعنی نمی شود به جای نماز،به جهاد رفت و یا به جای حجّ،روزه گرفت و ...
هر کدام از این اعمال،در جای خودشان واجب هستند و ترک آنها مستلزم عذاب.
البته در درون احکام نماز و روزه و حجّ،به تعداد محدودی واجب تخییری وجود دارد:منظور از تخییری،این است که مثلا ما در رکعت سوم و چهارم نمازهای واجب،به جای حمد و سوره،تسبیحات اربعه بخوانیم و یا مثلا به جای چهار رکعت نماز ظهر روز جمعه،دو رکعت نماز جمعه بخوانیم و یا مثلا در کفّارهء روزه،به جای شصت روز روزه،به شصت نفر فقیر،غذا بدهیم و ...
اما در مورد اصل نماز یا روزه یا...،اجازهء چنین جایگزینی هائی را نداریم و هر کدام از آن اعمال واجب،در جای خودشان باید انجام شوند...
حال حساب کنید که وقتی ما اجازه نداریم که یک عمل واجب را با عمل واجب دیگری جایگزین کنیم،آیا این اجازه را خواهیم داشت تا به جای یک عمل واجب،یک عمل مستحب را جایگزین کنیم؟مطمئنا شما هم با من موافقید که جواب این سؤال،منفی است...
اما در جامعه مان می بینیم که متأسفانه برخی افراد ناآگاه و یا مغرض،به بهانه های واهی که ابداً مورد قبول شرع نیست،این جایگزینی را انجام میدهند و حتی آن را تبلیغ می کنند:
مثلا به جای رفتن به حجّ،هزینهء آن را به فقرا و یا فلان امامزاده و بهمان مسجد و یا فلان بیمارستان و ...صرف می کنند...
یا مثلا به جای جهاد و امر به معروف و نهی از منکر،به گوشهء مسجد یا حسینیّه ای پناه برده و به راز و نیاز و عبادت می پردازند...
وقتی از این افراد،در مورد این عمل نادرست شان سؤال می کنی،چنین توجیه می کنند که چرا باید پولهایمان را به جای فقرای کشورمان،به جیب اعراب و مقامات وهابی عربستان بریزیم و یا مثلا ادّعا می کنند که در فلان کتاب دعا نوشته شده که اگه فلان دعا را بخوانید،اجر هفتاد تا شهید را خواهید برد و از این نوع توجیهات...
در جواب چنین افرادی باید گفت که اوّلاً برای رفع فقر از جامعه،منابعی مانند زکات و فطره و سایر وجوه وجود دارد که اگر مؤمنین جامعه،آنها را درست و به موقع پرداخت کنند،فقیری در جامعه باقی نخواهد ماند؛مخصوصاً که دولت اسلامی هم در این مورد وظایفی دارد که باید به آنها عمل کند.ثانیاً بر طبق نصّ صریح قرآن،حجّ عملی واجب است که انکار آن،معادل کفر است.خداوند در سورهء آل عمران،آیهء 97 می فرماید:
«فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ »
« در آن نشانه هایى روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هر کس در آن درآید در امان است و براى خدا حج آن خانه بر عهدهء مردم است [البته بر] کسى که بتواند به سوى آن راه یابد و هر که کفر ورزد یقینا خداوند از جهانیان بى نیاز است »
برخی ها فکر می کنند که حجّ فقط یک سفر زیارتی است و صرفاً برای دیدار کعبه و ...؛در حالیکه حجّ،یک سفر عبادی سیاسی میباشد که در آن،مسلمانان کشورهای مختلف،دور هم جمع میشوند و از اوضاع و احوال هم آگاه میگردند و مخصوصا در قبال سرنوشت همدیگر باید تصمیم گیری کنند.وحدت اسلامی در مقابل دشمنان اسلام هم از اهداف مهم این سفر می باشد که احادیثی مانند:
من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم:هرکس شب را به صبح برساند و به امور مسلمین توجه نداشته باشد،مسلمان نیست.
کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیّته: همهء شما در قبال همدیگه مسئول هستید...
به این موضوع اشاره دارند. تازه اگر دقت کرده باشید،علاوه بر آیات و احادیثی که در مورد وجوب حجّ وجود دارد،سوره ای هم در قرآن به نام سورهء حجّ وجود دارد که بیست و دوّمین سورهء قرآن میباشد.اینها همه نشانهء اهمیت این فریضهء الهی هستند...
تازه باید به این موضوع دقت کنیم که درست از روزی که دستور حجّ صادر شده،روزی وجود نداشته است که در جامعهء مسلمین،شاهد وجود فقر و فقرا نباشیم و یا مثلاً افراد صالح در حکومت عربستان،سر کار بوده باشند؛با این وجود،هیچ وقت و در هیچیک از آیات و احادیث،اجازهء تعطیلی این فریضهء واجب(به بهانهء فقر مردم یا ناصالح بودن حکّام عربستان) داده نشده است و این نشانهء اهمیّت این عمل است...
در مورد جایگزینی عبادت به جای جهاد و امر به معروف و نهی از منکر هم توجه داشته باشیم که اگر قرار باشد که برای کشته شدن در راه خدا،اجر یک شهید را به انسان بدهند؛اما به خاطر خواندن فلان دعا،اجر هفتاد تا شهید را به آدم بدهند،آنوقت دیگر کسی انگیزهء جهاد و امر به معروف و نهی از منکر را نخواهد داشت و فریضهء جهاد و امر به معروف و نهی از منکر،عملاً تعطیل خواهند شد و همه به زیارتگاهها پناه خواهند برد و به رهبانیّت روی خواهند آورد که این بر خلاف دستور اسلام است. مخصوصا که پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: رهبانیّت امّت من جهاد است...پس باید توجه کنیم که عباراتی مانند اجر هفتاد تا شهید،فقط به معنای کثرت اهمّیّت آن دعا یا عمل مستحب است،نه جایگزین کردن آن با جهاد و شهادت...باز هم صحبت خواهیم کرد.
ادامه دارد...