امروز می خواهم در مورد قرآن هم چند جمله ای عرض کنم :
خداوند متعال،قرآن را برای هدایت انسانها فرستاد تا با تدبّر و تعقّل در آیاتش،راههای رسیدن به کمال را پیدا کند:
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا: قطعاً این قرآن به [آیینى] که خود پایدارتر است راه مى نماید و به آن مؤمنانى که کارهاى شایسته مى کنند مژده مى دهد که پاداشى بزرگ برایشان خواهد بود(سورهء اسراء آیهء 9)
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ: و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردهایم پس آیا پند گیرندهاى هست(این آیه،در سورهء قمر،چهار مرتبه تکرار شده است:آیات 17 -22-32-40)
این دو آیه(و خیلی آیات دیگر)،فهم قرآن را آسان و امکان پذیر دانسته اند.
اما باید توجه کرد که ما حق نداریم قرآن را بر اساس خواسته ها و نظرات خودمان تفسیر کنیم.پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:
من فسّر القرآن برأیه فلیتبوّء مقعده من النّار:کسی که قرآن را با رأی خود تفسیر کند،باید جایگاه خود را در آتش در نظر گیرد.
منظور از تفسیر به رأی این است که انسان،آراء و نظراتی را به عنوان پیش فرض های تردید ناپذیر کسب کرده و سپس به قرآن کریم مراجعه کند و مفهوم آیات الهی را بر اساس همان نظرات به دست بیاورد.به عبارت دیگر،قرآن را با نظرات خودش تطبیق بدهد.مثل اینکه کسی در تاریکی،چراغ را پشت سرش بگیرد؛معلوم است که نور این چراغ برای آن شخص،فایده ای ندارد.
پس اگر بخواهیم روش به دست آوردن نظر خداوند از روی آیات قرآن را در یک عبارت کوتاه بیان کنیم،باید بگوییم که:
مفسّر باید اول معنای ظاهری آیات(ترجمه) را به دست بیاورد،بعدا ریشهء تک تک لغات و معنای آنها را پیدا کند(تفسیر)سپس با استفاده از عقل سلیم و علومی که در طی زمان کشف میشوند،آن آیات را اول با سایر آیات مربوطه و سپس با احادیث و روایات صحیح و معتبر و علوم مقایسه کند تا بتواند به منظور خداوند از آن آیات پی ببرد(تأویل)
پس کاملا مشخص است که برای انجام این کار،انسان باید سالها درس بخواند و به زبان عربی و روش تفسیر و نیز احادیث و روایات و علوم مختلف،تسلّط کافی داشته باشد تا بتواند به منظور خداوند از ارسال هر کدام از آیات،پی ببرد.
مطالبی که در قرآن و حدیث آمده اند،حالت کلّی دارند که باید به مرور زمان و با پیشرفت علم و معرفت بشری،تفسیر بشوند. مثلا در مورد تولید مثل انسان و ترکیب سلول های نر و ماده و تشکیل نطفه و تبدیل آن در مراحل بعدی به علقه و مضغه و عظام و لحم و...،مفسرین بزرگوار با استفاده از یافته های دانشمندان زیست شناسی،به تبیین و توضیح آن می پردازند.
اما مسئلهءتأسّفباراینجاست که تقریبا اکثریت قریب به اتفاق یافته های علمی در دوران معاصر و قرون اخیر،توسط دانشمندان غربی و عموما غیر مسلمان،کشف شده اند و دانشمدان مسلمان،در این زمینه،سهم بسیار کمی داشته و دارند و این بدان معناست که ما برای تفسیر کتاب آسمانی مان،باید محتاج غربی ها و غیر مسلمانان باشیم.
ممکن است سؤال شود مگر نه اینکه پیامبر اکرم – صلوات الله علیه و آله – فرموده اند:اطلبواالعلم ولو من اهل الضلال :دانش را دریافت کنید؛حتی از گمراهان.یا مثلا فرموده اند:اطلبواالعلم ولو بالصّین:دانش را دریافت کنید؛ولو از(نقاط دوردستی مانند)چین.پس چه ایرادی دارد که ما علوم را از غربی های غیر مسلمان و اهل ضلال یاد بگیریم؟
البته این فرمایش ها توسط پیامبر اکرم(ص) بیان شده اند؛اما باید توجه داشته باشیم که طلب علم کردن از دیگران،باید به صورت تبادل علمی باشد و نه سلطهء علمی دیگران بر ما. قرآن کریم می فرماید:« لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا » معنای این آیه این است که خداوند تسلط کفار بر مؤمنان را قبول ندارد.
معمولا غربی ها،یافته های علمی شان را به صورت گزینشی و البته پس از سالهای متمادی در اختیار ما قرار میدهند و این یعنی اینکه ما برای تفسیر به روز کتاب آسمانی مان باید محتاج غربی ها باشیم تا هر وقت خودشان خواستند،گوشه ای از یافته های علمی شان را در اختیار ما بگذارند تا بتوانیم از آنها در جهت تفسیر قرآن و نیز در زندگی روزمرّه مان استفاده کنیم و این یعنی تسلط کفار بر مؤمنان.مخصوصا که الان شاهد تحریم های غیر قانونی غربی ها بر علیه کشورمان هستیم که این تحریم ها شامل یافته های علمی شان نیز می شود.
پس یکی از وظایف ما هم این است که دنبال علم برویم و آن را بومی سازی کنیم تا چه در زمینهء ادارهء جامعه و مخصوصاً تفسیر و تأویل قرآن و نیز نظریه پردازی های مورد نیاز جامعه مان،محتاج بیگانگان نشویم.
ادامه دارد...