اگه ما واقعا به دین خودمون و مصالح و حکمتهای اون ایمان و یقین داشته باشیم،نباید کاسهء داغ تر از آش بشیم و احکام اون رو تغییر بدیم.اینکه چرا در امر ازدواج دختر،اجازهء پدر شرط هستش و نه اجازهء عموی بزرگتر،مطمئنا بین پدر دختر که نزدیکتر به دختر هستش و عموی دختر که دورتر از دختر هستش،تفاوتی وجود داره که شاید من و شما از اون اطلاع نداشته باشیم و علم و دانش بتونه اون علت رو کشف بکنه،اما اسلام،1400 سال پیش این دستور رو بر اساس اون علت و مصلحت،صادر کرده...
در مورد پسران هم متاسفانه این نوع افراط و تفریط ها هم وجود داره:یا پسرا بدون مشورت با بزرگترها اقدام می کنند،و یا اینکه اختیار زندگی خودشون رو که خداوند بر اساس مصالحی به خودشون واگذار کرده و در قبال اون،تکالیفی رو خواسته،تماما و چشم بسته به بزرگترها واگذار میکنن و خودشون هیچکارهء زندگی شون میشن..
مرحوم دکتر شریعتی میگفت:اون موقعی که در فرانسه مشغول تحصیل در مقطع دکترا بودیم،دوستی داشتیم که اونهم در این مقطع تحصیل می کرد و مجرد بود.یک روز پدرش از ایران زنگ زد و گفت که برات زن گرفتیم و فلان روز اونو می فرستیم بیاد پیشت.فلان ساعت برو فرودگاه و زنت رو تحویل بگیر...
این دوست ما هم بدون هیچ گونه اما و اگری رفت و زنش رو از فرودگاه آورد...بدون اینکه فکر کنه که همسرش رو می بایست خودش انتخاب می کرد و یا اگه دیگرون انتخاب کردن،لااقل نظر اونو هم می پرسیدن و در صورت موافقتش،اون ازدواج صورت می پذیرفت...
امید:حالا به نظر شما،چه ایرادی داره که انسان،حتی اگه چهل سال هم داشته باشه،اختیار زندگی شو به بزرگترها واگذار کنه؟
جمال:انسانی که خودش تصمیم میگیره و جرأت تصمیم گیری داره،میتونه در آینده،تصمیم های بهتر و دقیق تری اتخاذ کنه و حتی زمانی که بزرگترهای خانواده اش در قید حیات نیستند،بتونه تصمیم گیری بکنه.
مهم تر از اون اینه که ما در قبال اختیارات و امکاناتی که داریم،در قبال خداوند،مسئول هستیم و باید پاسخگو باشیم.
چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی،تصمیمات درست و یا غلط ما میتونه سرنوشت مارو به خوبی یا بدی رقم بزنه:
جامعه ای رو در نظر بگیرید که افرادش،قدرت و اختیار تصمیم گیری دارن و میتونن هم در سطح خونواده و هم در سطح جامعه شون،تصمیمات درست و منطقی اتخاذ کنن و به پیشرفت و تعالی برسن...
در عوض،جامعه ای رو هم در نظر بگیریم که نه خونواده هاش،خونوادهء موفقی هستن و نه دولتمردای جامعه شون،می تونن به سرنوشت خودشون مسلط باشن...به نظر شما کدوم یک از این دو جامعه میتونه منظور نظر خدا و پیغمبرش باشه؟
اگه قراره که دنیای ما به تعبیر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم،مزرعهء آخرتمون باشه،پس باید محصولات این مزرعه به قدری مرغوب و با کیفیت باشه که بتونه در اون دنیا مورد استفاده قرار بگیره.
محصول با کیفیت هم نیاز به آب و خاک و کود مواد معدنی و هوای سالم و تصمیم گیری های درست و ... داره که بدون اینها نمیشه اون محصول مورد نظر رو به دست آورد...
پس ما برای تأمین کردن آخرتمون،چاره ای نداریم جز ساختن دنیامون و اونهم زمانی امکان پذیر هستش که از تمام امکانات خدادادی مون(از جمله حقّ انتخاب و اختیارمون) بهره ببریم و اون امکانات رو با دست خودمون به دیگرون نسپاریم و نابودش نکنیم...
ادامه دارد...