امید:اما باید توجه داشت که توجه نکردن به حرف پدر و مادر،گناه هستش و حتی ممکنه به عاقّ والدین هم منتهی بشه.
جمال:اتفاقا به مسئلهء مهمی اشاره کردید که باید این مسئله رو کاملا روشن کنیم:
جواب مختصرش اینه که امکان نداره شارع مقدس،از طرفی به موضوع احترام به پدر و مادر و تبعیّت چشم بسته از اوامر و نواهی اونا اشاره بکنه،و از طرفی هم به انسان،اختیار تصمیم گیری فردی قائل بشه و بعدش به خاطر این اختیار و مسئولیت،ازش بازخواست بکنه.
جواب کلی اش اینه که فرزندان تا اونجائی میتونن به حرف پدر مادر گوش کنن که دستورهای اونا،دستورهای گناه و معصیت نباشه.
دراصول فقه،قاعده ای وجود داره که میگه حتی مقدمهء گناه هم،خودش گناه به حساب میاد:
وقتی شما بدون هیچ دلیلی،اختیار زندگی تون رو به پدر مادرتون واگذار می کنید،ظاهرا مرتکب گناه نشده اید،اما این واگذاری اختیار به پدر مادر،ممکنه مقدمهء یک گناه دیگر باشه:مثال بزنم:
فرض کنید که پسری عاشق دختری شده که هر دو کاملا مناسب و کفو همدیگه هستن و میتونن تمامی احتیاجات همدیگه رو،اعم از جسمی و روحی تأمین بکنن ... پسره تصمیم به ازدواج با اون دختر رو گرفته؛اما چون مثلا مادر پسره با مادر اون دختره،اختلافاتی داره،پسرش رو از ازدواج با اون دختره برحذر میداره و در صورتی که پسر اصرار به ازدواج با اون دختر بکنه،اونو تهدید به نفرین و عاقّ کردن و حرام نمودن شیر خودش میکنه.در عوض،دختر دیگه ای رو برای پسره در نظر میگیره که مناسب و کفو اون نیست و در صورتی که پسر نپذیره،بازهم تهدید به عاقّ کردن میشه.پسره از ترس عاقّ شدن،مجبور میشه که با اون دختری که مناسبش نیست،ازدواج کنه.ظاهرا پسره به حرف مادرش گوش کرده ،اما چون اون دختر،مناسبش نیست،باعث بروز اختلافات شدید و ناراحتی های بعدی و حتی باعث این میشه که پسره(و یا حتی دختره) خدای ناکرده،چشمش به دنبال ناموس دیگران بیفته(متأسفانه اینها واقعیت هائی هستش که در جامعه وجود داره)پس می بینید که حرف شنوی پسره،ظاهرا ثواب داره،اما مقدمهء گناهان بسیاری ممکنه بشه...
امید:یعنی شما می فرمائید که اگر در مسائلی که گناه و یا مقدمهء گناه حساب میشن،حق نداره از والدینش تبعیت کنه؟
جمال: دقیقا. به تعبیر بهتر،انسان باید بتونه بین احترام به پدر و مادر خودش و نیز حق انتخاب خودش که اونهم از طرف خداوند دستور داده شده،تعادل برقرار بکنه....در غیر این صورت،نمیتونه اونطور که خدا خواسته،به سرنوشت خودش مسلط بشه و جامعه اش رو بسازه...
امید:اینگونه مشکلات در جامعهء ما از کجا ناشی میشه؟
جمال:عدم شناخت دقیق احکام دینی و افراط و تفریط در اون و مخصوصا عدم توجه به حکمت آموزه های دینی،اعم از اصول و فروعش و عدم توجه به هدف تشریع اصول و احکام و نیز بیسوادی مردم و خرافه گرائی اونها و عدم احساس مسئولیت کسانی که متولی امور دینی و اجتماعی مردم هستن و مخصوصا این موضوع که متأسفانه برخی ها از موضوعاتی مانند عاقّ والدین به عنوان حربه ای برای تحمیل خواسته های خودشون به فرزندانشون سوء استفاده می کنن و خیلی دلایل دیگه...
امید:در مورد مثال حجاب و چادر ،چه روشی باید به کار گرفته بشه؟
جمال:اگه حکمت حجاب و فلسفهء اون به درستی توضیح داده بشه،و به تعبیر مرحوم دکتر شریعتی در کتاب زن ( فاطمه،فاطمه است) حجاب به عنوان لباس عقیده و نه به عنوان چادر چارقدی که به تقلید چشم بسته از بی بی جان استفاده بشه،مورد انتخاب قرار بگیره،اونوقت مطمئنا زنان و دختران ما،با میل و رغبت اونو انتخاب خواهند کرد و دیگه نیازی به دستور العمل و بخشنامه و آئین نامهء انضباطی نخواهد بود.
مطلب مهم دیگه اینه که اگه یک انسان بتونه با استفاده از استعدادهای خدادادی اش، شخصیت خودش رو بسازه و خود و شخصیت و توانائی هایش رو در جامعه،به شکلی معقول و منطقی مطرح کنه،دیگه نیازی پیدا نمی کنه به اینکه با ارائه و نمایش ویژگی های جسمی خودش،در جامعه به مطرح کردن خود بپردازه.ریشهء بسیاری از رفتارهای غیر اخلاقی به همین موضوع برمیگره.شاهد قضیه هم اینه که معمولا افراد موفق جامعه،کمتر از دیگران دست به رفتارها و نمایش های غیر اخلاقی خود می پردازند...
امام رضا(ع)می فرمایند:اگه محاسن دین به درستی تبیین بشه،مردم خودشان به دنبال دین خواهند رفت...
ادامه دارد....