بزرگترین دغدغه ای که امروزه برای اکثر مردم جامعه مون وجود داره،وضعیت ناهنجار زندگی و مشکلات ریز و درشت اونه که قسمت زیادی از ذهن هریک از افراد جامعه رو درگیر و مشغول کرده:از مشکلات اقتصادی و معیشتی گرفته تا موضوعات اجتماعی مانند بیکاری و بلا تکلیفی جوانها و وجود فساد های متعدد اخلاقی و مالی و سیاسی و عدم پای بندی مسئولین به تعهدات خودشون و نبود نظارت بر دستگاه های تحت امر و عدم پاسخگوئی در قبال عملکردشون و در نتیجه،ناامیدی به آینده و نداشتن تصوری درست و چشم اندازی روشن از آینده و از طرفی،دست اندازی های برخی کشورهای دیگر در منطقه و تأثیرات بد اینگونه دست اندازی ها که عملا به مشکلات قبلی افزوده میشن و....،معضلاتی است که هر شهروندی با اون دست و پنجه نرم می کنه.ریشه یابی اینگونه مشکلات،بحث گسترده ای است که در اینجا قصد نداریم به اون بپردازیم؛بلکه فقط می خواهیم راجع به نحوهء مواجههء درست با اینگونه مشکلات صحبت کنیم:
اون چیزی که در این میان ممکنه به فکر هر کسی برسه،اینه که آیا واقعا این سرنوشت حتمی و غیر قابل تغییر ماست که درگیر اینگونه معضلات باشیم و اسیر یک مرگ تدریجی اجباری و غیر قابل حل گردیم؛ یا اینکه راه حلی برای خروج از این نوع بن بست ها وجود داره؟
میخواهیم به این موضوع،از نظر عقلی و منطقی،نگاه کنیم:
ما میتونیم سه حالت کلی رو در مورد وجود اینگونه مشکلات،تصور بکنیم:
حالت اول اینه که فرض کنیم هیچ نظم و قانونی در نظام آفرینش وجود نداره وهیچکدام از این مشکلات،قابل پیش بینی نیست و به وجود اومدن اونا، صرفابر اساس تصادف هستش و هیچ هدف مشخصی وجود نداره و هیچ توجیهقابل قبولی،پشت بند این معضلات موجود نیست.پس باید نتیجه بگیریم که علت به وجود اومدن اون مشکلات،نعوذبالله، خارج شدن زمام امور دنیا از دست خداوند و یا مثلا ،عدم توانائی خداوند درجلوگیری از اون معضلات و یا نقض شدن صفت رزّاقیّت الهی هستش.
حالت دوم اینه که خداوند،بعد از آفریدن دنیا و انسانها،آنها را به حال خود رها کرده تا خودشان بر سرنوشت خودشان مسلط بشن و اون رو تعیین کنن.
در فرهنگ اصطلاحات فلسفی غرب،اصطلاح خدای ساعت ساز را شاهد هستیم که ادعا میشه خداوند،دنیا رو مانند یک ساعت کوکی آفریده و اونو کوک کرده تا خودش به کار خودش ادامه بده و خداوند فقط گاهگاهی،اونو کوک می کنه و بعد دوباره،خودشو کنار می کشه.
حالت سوم اینه که همهء این مشکلات و حوادث ناگواری که شاهدش هستیم،از یک قانون کلی و به تعبیر علمای اسلامی،از یک سنت کلی پیروی می کنه که توسط خداوند،مقرّر شده.
در حالت اول،با فرض تصادفی بودن اون اتفاقات و پیروی نکردن شون از یک قانون کلی،نمیشه راه حل قابل قبول و مطمئنی برای رفع اون معضلات و یا حتی کنار اومدن با اونا پیدا کرد...
در حالت دوم،با فرض اینکه اختیار انسانها تماما به خودشون واگذار شده،هر کسی زور و امکانات و قدرت تسلط فکری بیشتری بر دیگران داشته باشه،دنیا رو بر وفق مراد و خواسته های نامشروع خودش اداره خواهد کرد...
هر دوی این حالتها،از ساحت خداوندی،بدور هستش و اصلا دلیلی وجود نداره که خداوند به بندگانش ظلم کنه.نه احتیاجی به این ظلم داره و نه جهل و عجزی بر خدا مترتّب هستش که به واسطهء اون بخواد به کسی ظلم کنه و نه اینکه از بندگانش ترسی داره...
اما در حالت سوم،با فرض اینکه همهء این مشکلات،بر اساس سنت و قانون خاصی به وجود اومده و غیر قابل پیش بینی نبوده اند،مطمئنا راه حل دارند،هر چند که ممکنه مدتی طول بکشه که به نتیجهء مطلوب برسند که در کوتاه مدت، باید موقتا با اونا کنار اومد.
از مجموع آیات قرآن و احادیث و روایاتی که به دست ما رسیده،این نتیجه حاصل میشه که خداوند،انسانها رو بر اساس هدفی آفریده.اینکه هدف خدا چی بوده،فعلا موضوع بحث ما نیست؛لیکن خداوند برای رسیدن بندگانش به اون هدف،به اونها،امکاناتی داده تا با تلاش و استفاده از عقل خودشون،در جهت اون هدف،گام بردارن.البته برای رسیدن به اون هدف،بایستی استعدادهای نهفته و بالقوّهء انسانها شکوفا بشه و این شکوفائی استعدادها،فقط زمانی به وجود میاد که انسانها،در سختی ها و تنگناهائی قرار بگیرن.
در این میان،نکتهء بسیار مهمی که وجود داره،اینه که اگر هر انسانی در مسیر درست قدم برداره و تلاش بکنه و مخصوصا در مقابل مشکلات،صبر داشته باشه و توکل به خدا کنه،علیرغم وجود مشکلات حل نشده ،میتونه از حمایتهای الهی (تا زمان رسیدن به راه حل کلی) در طی اون مسیر درست،برخوردار بشه.اینگونه حمایت ها و توفیق های الهی،هرچند که راه حل کلی و نهائی به حساب نمیاد،اما میتونه ما رو (به صورت موقتی و کوتاه مدت) در مدت زمان رسیدن به اهداف اصلی،کمک بکنه.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:یا ایّهاالّذین آمنوا ان تنصرواالله ینصرکم و یثبّت اقدامکم ( ای کسانی که ایمان آورده اید،اگر خدارا یاری کنید،خدا هم شما را یاری خواهد کرد و قدم هایتان را استوار خواهد گردانید) (سورهء محمد(ص)آیهء7)
یا می فرماید:والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و انّ الله لمع المحسنین (کسانی که در راه ما کوشش می کنند،براستی که ما راههای خودمان را به آنها نشان خواهیم داد و به درستی که خداوند با نیکوکاران است) (سورهء عنکبوت،آیهء آخر)
ادامه دارد...