امید:یعنی می فرمائید صرف مطالعهء این کتب معتبر و موثّق،نمی تواند برای انسان،اطمینان آور باشد؟
جمال:هر چند که ما هر چه داریم،از علمای بزرگواری داریم که عمری را در راه به دست آوردن احکام و آموزه های دینی صرف کرده اند و مطالعهء آثار آنها برای ما لازم و مفید است،اما حساسیت اعتقاد به اصول دین به حدی است که ما نمی توانیم به صرف مطالعهء چند تا از آن کتابهای نفیس و ارزشمند،ادعا کنیم که به یقین و اطمینان قلبی رسیده ایم.چون قضاوت یک طرفه،باعث یقین نیست.
امید:چرا فکر می کنید که مطالعهء چنین کتبی،باعث قضاوت یک طرفهء ما می شود؟
جمال:همانقدری که علمای ما ادعا می کنند که حقانیت شیعه را اثبات کرده اند،علمای سایر مذاهب نیز چنین ادعاهائی را در مورد مذاهب و اعتقادات خودشان دارند و ما حق نداریم و یا بهتر است بگوئیم دین ما اجازه نمی دهد که ما به صرف اینکه در یک خانوادهء شیعه به دنیا آمده ایم،چشم بسته،مذهب آباء و اجدادی مان را برحق بدانیم.
راه درست و خدا پسندش این است که نگاهی هم به ادعاهای آنها داشته باشیم و دلایل آنها را هم ببینیم و بعد از یک قضاوت بی طرفانه،مذهب حق را کشف و از آن پیروی بکنیم.مطمئنا عقیده ای که با چنین عقلانیتی به دست بیاید،عقیده ای محکم و مورد رضای خداوند خواهد بود.
امید:چه نیازی به این کار است؟وقتی علمای بزرگوار ما زحمت اثبات چنین چیزی را کشیده اند،چرا باید به عقاید دیگران مراجعه کنیم و به مقایسهء آنها با عقاید خودمان بپردازیم؟
جمال: علت اینکه جامعهء مسلمین،اینقدر دچار تشتّت و تفرقه و پراکندگی است،همین عقاید کورکورانه و بدون تحقیق و در نتیجه،تعصب بیجای هر کدام از پیروان فرقه ها و مذاهب،در مورد عقاید خودشان است؛در حالیکه پیامبر اکرم(ص)،بیشتر از یک دین،نیاورده است که فقط برخی احکام فرعی آن،به مرور زمان و مکان،ممکن است کمی تغییر پیدا کنند؛نه اینکه در اصول و ارکان دینش،اینقدر اختلافات فاحش و خانمانسوز وجود داشته باشد و اصولا محال است که خداوند در ارسال دینش که هدفی جز هدایت ندارد،نقض غرض کند و دینی ارسال نماید که به جای هدایت و اتحاد انسانها،باعث تفرقه و جنگ و خونریزی و در نهایت،گمراهی بندگانش شود.
وقتی هدف،هدایت واقعی باشد،پیروی کورکورانه،ارزشی ندارد.مخصوصا که قرار است هر یک از مسلمانان،به تنهائی در عالم مرگ و قیامت،پاسخگوی اعتقادات خود باشند،و نیز در دنیا،به عنوان سربازی برای دینشان باشند و این میسّر نیست،مگر با چشم باز و آگاهی و ایمان و یقین اکتسابی.
حتی می توان به جرأت ادعا کرد که یکی از دلایل مهمی که باعث شده است تا تهاجم فرهنگی و شبهه آفرینی های دشمنان اسلام،در جامعهء ما کارساز افتد،این است که ما مسلمانان،اطلاعات و ایمان و یقین کافی در مورد دینمان نداریم و با شنیدن هر حرف ظاهرا زیبا و دلچسب و یا مشاهدهء اعمال مثبت و خیرخواهانه ای از سوی دیگران،دچار شک و تردید در اعتقادات مان شویم و حتی تلاشهای علمائی که در رفع شبهات،زحمت می کشند،به خاطر ناآگاهی ما به جائی نرسد.
نمونهء بارزش،مراسم حجّ می باشد که علیرغم دستور صریح قرآن به انجام آن،برخی ها به دلیل کم اطلاعی از حکمت آن، فکر می کنند که اگر هزینه های مربوط به حج را به فقرا و مستمندان بدهند،بهتر است؛در حالیکه مناسک حج،ضرورتهای خاص خودش را دارد که نمی توان آن را با کمک به فقرا،جایگزین کرد.
ادامه دارد...