امید:لطفا با استفاده از یک مثال عملی و ملموس،موضوع را توضیح دهید.
جمال:اداره ای را در نظر بگیرید که برای انجام کار مشخصی،مثلا تولید فلان جنس یا فلان کار خدماتی تشکیل شده است.طبق محاسبات دقیقی که انجام داده اند،برای انجام آن وظیفه،سی نفر کارمند،اعم از مدیر و رئیس و معاون و کارمند و نگهبان و نظافت چی و ... با حقوق متوسط هر کدام دو ملیون تومان در نظر گرفته شده است.در حالت عادی،همین سی نفر کارمند اداره،در ازای دریافت حقوق متوسط دو ملیون تومان،وظایف محوله را انجام می دهند که هم نیاز مربوطه را برآورده می کنند و هم از خروج ارز از کشور و نیز وابستگی به بیگانگان،جلو گیری می کنند.
اما به دلیل وجود توصیه ها و سفارشهای این مقام و آن مقام،به جای سی نفر،پنجاه نفر در آن اداره،مشغول به کار می شوند.یعنی آن اداره،هر ماه به جای شصت ملیون تومان،باید یکصد ملیون تومان جهت تأمین حقوق این کارمندان،هزینه کند:یعنی هر ماه،چهل ملیون تومان هزینهء اضافی.
امید:چه ایرادی دارد؟مگر دولت اینقدر بودجه ندارد که این چهل ملیون تومان را هر ماه به آن بیست نفر کارمندی که به قول شما از طریق توصیه و سفارش،استخدام شده اند پرداخت کند؟مخصوصا که ما درآمدهای هنگفت نفتی و گازی و ... داریم که به خزانهء دولت و بیت المال واریز می شود؟
جمال:من به شما و سایر دوستانی که حرف های ما را شاهد خواهند بود توصیه می کنم که از سطحی نگری به مسائل،مخصوصا مسائل کلان کشور و دولت و ملت،خودداری کنید.اگر فقط صحبت بیست نفر بود،شاید حق با شما بود؛اما توجه کنیم که تعداد بیکاران کشور،رقم بسیار بالائی در حدّ چندین ملیون نفر است که دائما هم در حال افزایشند.ضمنا درآمدهای نفتی ما آنقدر نیست که همه اش را صرف بیکاران کنیم؛ضمن اینکه اینکار،آثار تورّمی مخرّبی را هم به دنبال دارد. همچنین کشور ما هزینه های کلان دیگری هم دارد که باید از طریق خزانهء دولت تأمین شود،مانند بودجهء دفاعی و هزینه های عمرانی و تأمین بهداشت و سلامتی و آموزش و هزاران هزینهء دیگر.تازه نفت و گاز و سایر منابع زمینی و زیرزمینی،فقط متعلق به نسل فعلی نیست و آیندگان هم در آن،سهمی دارند و ما باید نهایت امانت داری را در این باره،رعایت کنیم...
امید:از موضوع بحث،خارج نشویم.
جمال:به اینجا رسیدیم که ادارهء فوق الذکر،هر ماه چهل ملیون(40،000،000)تومان هزینهء اضافی پرداخت می کند؛بدون آنکه واقعا کاری در قبال آن انجام شده باشد،زیرا کار آن اداره را با همان سی نفر هم میشد انجام داد؛اما بیست نفر اضافی به آن اداره تزریق شده است که می توان آن را مصداق بیکاری پنهان دانست.فرض کنیم ما در کشورمان دویست تا شهر داشته باشیم(مسلما بیشتر از این تعداد است)و نیز در هر شهر هم پانزده تا اداره داشته باشیم(که باز هم مطمئنا بیشتر از این تعداد است.مخصوصا در کلانشهر ها تعداد ادارات به صدها اداره می رسد).اگر تعداد ادارات را به تعداد شهر ها ضرب کنیم،یعنی دویست ضربدر پانزده،نتیجه اش وجود سه هزار(3000) تا اداره در کل کشور خواهد بود.اگر هر کدام از این سه هزار اداره،ماهانه چهل ملیون تومان پول مفت را صرف کارمندان سفارشی شان بکنند،جمعا هر ماه،ما مبلغ یکصد و بیست میلیارد (120،000،000،000)تومان هزینهء اضافی را باید هر ماه به خزانه تحمیل کنیم.اگر این عدد هنگفت را به عدد دوازده(یعنی تعداد ماههای سال)ضرب کنیم،عدد وحشتناک یک بیلیارد و چهارصد و چهل میلیارد (1،440،000،000،000)تومان را در هر سال،از خزانه و بیت المال باید هزینهء کارمندان سفارشی و فاقد کارآئی بکنیم...
امید:واقعا عدد سرسام آوری است...اما به نظر شما، به جای پرداخت این مبالغ به کارمندان سفارشی،آن را چگونه باید خرج کنیم؟
جمال:با این مقدار پول(که البته این فقط مربوط به یک سال و فقط مربوط به ادارات دولتی بود) می توان کارخانه ها و صنایع زیادی را به وجود آورد که این گونه کارخانجات و صنایع و ...،منافع زیادی برای کشور دارند:
اولا هر کارخانه ای به طور متوسط،سی سال می تواند برای کشور،تولید داشته باشد،یعنی حدود سه نسل از این کارخانه بهره مند خواهند شد.ثانیا این تولیدات ضمن اینکه نیازهای داخلی کشور را تأمین خواهند کرد،اگر به مرحلهء صادرات برسد،می توانند ارز آوری هم برای کشور داشته باشند.ارزهائی که از این طریق به دست می آید و نیز ارزهائی که قرار بود از کشور خارج شود (که به دلیل تأسیس این نوع کارخانجات،از خروج آنها جلوگیری شد)،می تواند صرف ایجاد کارخانه ها و صنایع جدیدی شود که هر کدام از آنها هم باعث ارز آوری و نیز عدم خروج ارز از کشور و همچنین مشغول به کار کردن بیکاران و جویندگان کار شود که البته اینگونه فرصت های شغلی،مصداق شغل واقعی(و نه شغل کاذب)خواهند بود که مطمئنا دارای معضلات مربوط به مشاغل کاذب نخواهند بود.
امید:پس چه باید کرد؟
جمال:مهم ترین کاری که دولتمردان و سیاستگزاران کشور باید انجام دهند این است که اینگونه مسائل را چه در سطح دولت و چه در سطح مردم عادی،موشکافی کنند و با پایبندی به این گونه نظریات،کاری کنند تا ضمن اینکه منابع ارزی و ریالی ما هدر نرود و کشور دچار وابستگی ها و بحرانهای مربوط به تحریم ها قرار نگیرد،موضوع بیکاری هم از حالت بحرانی خارج شود.
...... پایان .......